توسل به امام زمان(عج) در فاطمیه
از خود فـرار کردم و لا یُـمکنالفِـرار امـشـب دوبـاره آمـدهام بـر سـر قـرار رسوای خویش گشتم و غرق خجـالتـم من آمدم ولی تو به روی خـودت نیار من در میان راه زمین خوردهام بــیــا از بس که بار آمده برروی دوش، بار آنقدردر حجاب خودم غوطه میخورم حتی تو را ندیـدهام این گـوشه و کنـار امشب که گریههای توباران گرفته است از چشم خشکـسال منـم قـطرهای ببـار آقـا؛ ولیّ و صاحب جانـم فـقـط تـوئـی ما خویش رابه دست تو کردیم وا گذار در انـــتـــظـار آمـــدنـــم ایـســتــادهای شاید به این امـید که می آیـمت به کـار امشب برای این که بـیایی به پیـش مـا انگشت روی روضۀ دلخواه خود گذار امشب مـرا به خانـۀ مـادر بـبرکه بـاز آنجا نشـسـته چشـم کـبودش به انتظـار ما را ببـر که گـریه بریـزیم پشـت در مـانـنـد بچـههـای عــزادار و بـی قـرار |